تاریخ : شنبه 94/5/3 | 8:56 صبح | نویسنده : علی الواریان
تو فطرت نابی ز چه نا پاک شدی؟
در نفس ستیزی تو چرا خاک شدی؟
جمشید شدی به مستیت افزودی
مغبون ترین کشته ی ضحاک شدی
زنجیر شدی و پای خود را بستی
انگشت نمای شهر و افلاک شدی
از دست تو انگور گرفتند ولی
خود مست شدی خوشه شدی تاک شدی
پیغمبری و معجزه را می فهمی
ای فطرت من تو از چه شکاک شدی؟
فرهاد شدی به جان شیرین خودت
کوهی نتراشیده و حکاک شدی
علی الواریان
<br>
.: Weblog Themes By Pichak :.